دکتر هایده شیرزادی گیلانی
بنیانگذار شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه
بخش: صنعت مدیریت پسماند
تابلوی افتخارات:
– برنده جایزه ملی محیط زیست سال 28
– برنده سه سال جایزه شاخص مدیریت پسماندهاي ایران در سال هاي 28تا 28
– کارآفرین برتر ملی کشور در سال 28
– بانوي نخبه برگزیده ایران در سال 28
– رتبه اول فن آفرینی در جشنواره فن آفرینی زاگرس در سال 28
– بانوي برگزیده صنعت، معدن و تجارت ایران در اسفند ماه 89
– جایزه ملی اکوشهر در اسفند ماه 89
– جایزه ملی رهبرکارآفرین اقتصادي کشور در دومین جشنواره کارآفرینان کشور 88
– جایزه بین المللی زنان کارآفرین IWEC 2016در بروکسل بلژیک 88
– جایزه سالانه کارآفرینان اتحادیه اروپا EBC*L 8198در پاریس فرانسه 88
– جایزه شهرت برند و شرکت اتحادیه اروپا EBC*L 8198در وین اتریش 88
فعالیت ها و سمت ها:
– مدیر عامل شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه با مشارکت شهرداري کرمانشاه
– عضو بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان و انجمن زنان مدیر کارآفرین
من زاده خرداد ماه 9881در گیلانغرب از استان کرمانشاه هستم. چون شناسنامه من 8سال بزرگتر از سن خودم گرفته بودند زودتر به مدرسه رفتم. 8سال اول مدرسه را به یاد ندارم. در
شهر گیلانغرب دبیرستان نداشت. وقتی کلاس ششم دبستان را تمام کردم 91ساله بودم، یک کودك که خیلی علاقه داشت ادامه تحصیل دهد. شعر توانا بود هرکه دانا بود از فردوسی را
که سربرگ کتاب هاي آن زمان بود همیشه جلوي چشمم بود خیلی دوست داشتم درس بخوانم. بصورت متفرقه کتاب ها ي درسی را می خواندم و در کرمانشاه امتحان می دادم. در
رشته فنی (خانه داري) دیپلم دبیرستان گرفتم. چون می خواستم معلم شوم سپاهی دانش شدم و در روستاهاي گیلانغرب به کودکان روستایی درس می دادم. در دوره سپاهی دانش با خودیاري مردم 8مدرسه در دو روستا ساختیم . چون دختر بودم روستاییان دخترانشان را هم ثبت نام کردند. دوران بسیار پرتجربه اي براي من بود. از دوران نوجوانی و جوانی خیلی به خواندن کتاب علاقه داشتم و کتاب ها مرا از سنم بزرگتر کرده بودند. پس از دوره سپاهی دانش در دانشسراي راهنمایی قبول شدم. پس از گذراندن دانشسراي راهنمایی در مهر ماه سال 9888با سن واقعی در 81سالگی معلم راهنمایی در رشته حرفه و فن شدم.
همزمان با شروع اعتراضات فرهنگیان در گیلانغرب شروع به کار کردم. سال 9888همزمان با شروع جنگ ایران و عراق به دلیل یکسري تنگ نظري ها مرا ممنوع از کار و فعالیت اجتماعی کردند. 8سال پیگیري کردم که به کار معلمی برگردم. موافقت نشد. تصمیم گرفتم براي ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم و در رشته کشاورزي تحصیل کنم تا برگردم و در شهر زادگاهم
در کشاورزي نوین فعالیت کنم. در تیر ماه سال 9881موفق شدم ویزاي توریستی از سفارت آلمان بگیرم در آلمان هم من دوستان یا بستگانی نداشتم. در آلمان بلافاصله پیگیر شرایط پذیرش دانشگاه شدم. متوجه شدم که دیپلم تحصیلی من ارزش تحصیلی براي دانشگاه ندارد. اداره آموزش و پرورش آلمان مدارك دیپلم و فوق دیپلم مرا برابر 99سال مدرسه ارزیابی کرد. پس از یادگیري زبان تلاش کردم در یک مدرسه اي ثبت نام شوم و دیپلم آلمانی گرفتم. در سال 9881رشته کشاورزي بین الملل در دانشگاه کاسل را شروع کردم. در آن دانشگاه
تمامی کشاورزي هاي کشورهاي جهان با شرایط آب و هواي مختلف با نمونه هاي گلخانه اي آن تدریس می شد. اولین دانشکده محیط زیست آلمان و رشته اکولوژي حفاظت محیط زیست در همان دانشکده بود . بسیاري از پروژه هاي نوین جهان مانند پروژه هاي بیوگاز ، انرژي نوین و اولین پروژه بیوکمپوست که با تفکیک پسماندهاي آلی در مبدا انجام می گیرد زیر نظر همان
دانشگاه در حال اجرا بود. در این پروژه تمامی خانواده ها یک مخزن سبز رنگ داشتند. پسماندهاي آشپزخانه و باغچه اي به صورت جدا جمع آوري و در یک واحدي تبدیل به
کمپوست می گردید. با خودم گفتم این پروژه خوبی براي ایران است چون در آن زمان % 81پسماندهاي شهري ایران مواد غذایی بود (این همه مواد بسته بندي نبود). هم مشکل دفع پسماند در حاشیه شهرها حل می گردد و هم می توان از تبدیل آن به کمپوست کود سالم براي کشاورزي سالم تولید کرد. در سال 9819رشته کشاورزي بین الملل را با رتبه خوب در کوتاه ترین زمانی که فقط درصد آلمانی ها می توانستند در این زمان به پایان برسانند تمام کردم. زمانی که به آلمان رفتم 8111دلار با خود داشتم. ارزش دلار 8برابر مارك بود، یعنی 8111
مارك آلمان. با شرایط بسیار سخت و صرفه جویی فراوان هزینه اتاق و کلاس زبان و سایر ضروریات را پرداختم و پس از یک سال اجازه کار موقت گرفتم. ابتدا در فصل تعطیلات در
کارخانه ها یا فروشگاه ها کار می کردم. تلاش کردم با توان خودم هزینه زندگی و تحصیلم را تامین کنم . پس از شروع تحصیل اجازه داشتم در طول ترم چند ساعتی در هفته کار کنم. من
با ویزاي توریستی به آلمان رفتم و به سختی و اقامت دانشجویی گرفتم. در سال 9811هم با همسرم که چند سالی بود او را می شناختم و بسیار علاقمند بود با من
ازدواج کند ازدواج کردم. در سال 9819پس از اتمام تحصیلات کشاورزي به ایران برگشتم. پروژه بازیافت پسماند براي تولید بیوکمپوست را به شهرداري کرمانشاه پیشنهاد دادم . پس از
گفتگو با مسئولان وقت با خود گفتم تجربه علمی من براي اجراي این طرح کافی نیست . تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم. با همسرم موضوع را در میان گذاشتم و ثبت نام کردم. رشته
اکولوژي حفاظت محیط زیست را شروع کردم. یک سال بعد همسرم هم که خود هم کشاورززاده بود و در رشته کشاورزي بخش دامپروري تحصیل کرده بود و 2سال بود بعنوان مشاور تغذیه شرکت هاي مربوطه کار می کرد تصمیم گرفت که همراه من رشته اکولوژي حفاظت محیط زیست تحصیل کند. با هم این رشته را با نمره 9تمام کردیم.
در هنگام تحصیلاتم در این رشته متوجه شدم که سیستم هاي بازیافت موجود در اروپا نیاز به سرمایه گذاري بسیار دارد. به عنوان یک راهکار براي شهرهایی که سرمایه ندارند یا شهرهاي
کوچک چه باید کرد؟ لذا موضوع پژوهش پایان نامه و دکترایم را درخصوص راهکارهاي مناسب براي پردازش و بازیافت پسماندهاي کشورهاي در حال توسعه تحقیق کردم که هم
قدرت خرید تکنولوژي ممکن باشد هم با شرایط آب و هواي متفاوت و ظرفیت هاي متفاوت با حداقل تغییر قابل اجرا باشد.
مطالعاتی را که بصورت علمی براساس استانداردهاي موجود در آلمان انجام داده بودم را به شهرداري کرمانشاه پیشنهاد دادم که عملا اقدامی انجام نداد. لذا همزمان با پیشنهاد اجراي طرح
در شهر کرمانشاه به شهرهاي دیگر کشور از جمله تهران و شمال نیز پیشنهاد نمودم. در سال 1375 خود اقدام به جواز تاسیس دریافت واحد بیوکمپوست نموده براي اجراي آن تلاش
نموده که حمایت مسئولان را جلب نمایم.
در نهایت در سال 1377 پس از تشکیل دولت آقاي خاتمی و تغییر مسئولان و حضور افراد توسعه گرا در مسئولیت هاي استان و شهرداري موفق شدم که با مشارکت شهرداري کرمانشاه اولین شرکت مدیریت پسماند را به نام شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه براي اجراي طرح بازیافت و پردازش پسماندهاي شهر کرمانشاه را به ثبت رسانده ، جواز تاسیس را به نام شرکت تغییر دهم. بانک ملی مبلغ 111میلیون تومان براي اجراي پروژه وام پرداخت نمود. در سال 1378شروع به احداث پروژه و سفارش خرید ماشین آلات نموده و در سال 9821بهره
برداري اولین پروژه بیوکمپوست که براساس طرح تفکیک پسماندها در مبدا بود با توزیع سطل هاي سبز به خانوارها جهت جداسازي مواد قابل بازیافت شروع گردید.
مشارکت مردم در اجراي طرح بسیار موفقیت آمیز بود و % 11مشارکت نمودند. همزمان براي پردازش کامل پسماندها ارائه برنامه نموده و در یک برنامه 8ساله موفق شدیم در سال 9828
روزانه حدود 881تن پسماند در روز (یعنی % 81پسماندهاي وقت) پردازش گردد. در سال تاسیسات و ماشین آلاتی خریداري گردید که کل پسماندهاي شهر روزانه 181تن پسماند
پردازش میشد. این در حالیست که در سال 9888حدود 881هزار تن پسماند پردازش و بازیافت گردید که از پردازش پسماندها حدود 81هزار تن کمپوست تولید می گردد . انواع
مواد قابل بازیافت آن حدود 98هزار تن جداسازي می گردد . حدود 81هزار تن مواد داراي ارزش حرارتی جداسازي می شود که اگر به مصرف کارخانه سوخت برسد حدود 88میلیون
مترمکعب صرفه جویی می شود. در این کار 811شغل مستقیم ایجاد شده است. یک شرکت دیگر براي انجام خدمات جمع آوري و رفت و رو با شهرداري کرمانشاه نیز تاسیس کرده و 111نفر در آن مشغول به کار هستند.
بیش از 20سال است که براي اجراي این پروژه به عنوان یک فعال محیط زیست تلاش می کنم . در اجلاس هاي بین المللی براي ارائه تجربه دعوت می شوم . در اسفند ماه 88به سازمان ملل دعوت داشتم؛ ویزا هم گرفتم ولی به دلیل کارهاي پایان سال نتوانستم در اجلاس شرکت نمایم. با مشاوره سرکار خانم بنی اعتماد و کارگردانی خانم مهناز افضلی و تهیه کنندگی آقاي
میرطهماسب در مجموعه فیلم مستند کارستان فیلمی به نام «مادر زمین» از من تهیه و اکران گردید. قوانین کار ، مرکزیت بودن کارها ، هدایت اشتباه اقتصاد کشور به سمت تجارت هاي کوتاه و معامله گري کالا تا تولید، اجراي طرح هدرمندي یارانه ها که هنوز ادامه دارد مسیرهاي اشتباهی هستند که براي کارآفرینی آسان نیست. من قطعا نمی توانم تمامی مشکلات محیط
زیست ایران را حل کنم ولی شروع کرده ام!