باید بگوییم ما انسانها هیچگاه نمیتوانیم به نقطهی صفر (Zero-Waste) در پسماند دست پیدا کنیم، “پسماند صفر” تنها اسم یک نوع سبک زندگی است. نمیتوانیم کاملاً به “پسماند صفر” دست یابیم اما میتوانیم پسماندمان را به صفر نزدیک کنیم، البته اگر شرایط جامعه مهیا و زیرساختها فراهم باشد به نقطه صفر میتوانیم نزدیک شویم اما به شرط آنکه صنایع تولید مواد غذایی، شویندهها و آنچه موجب تولید پسماند خانگی میشود به کمک بیایند.
در رابطه با مدیریت پسماند در جهان، با 3 اصل کاهش، استفادهی مجدد و بازیافت مواجه هستیم. ولی برای سبک زندگی پسماند صفر، با اصول چهارگانه مواجه هستیم. اولین گام آن اجتناب و بعد کاهش زباله است. اصولاً نگاه افراد جامعه به مرحلهی آخر یعنی بازیافت و بر آن متمرکز است. یعنی افراد عملاً در راستای کاهش پسماند کار خاصی انجام نمیدهند و صرفاً بر روی بازیافت تمرکز دارند.
برای تبدیل شدن به یک پسماند صفری واقعی باید روی ابعاد مختلفی از زندگی خود تجدید نظر کنیم. مثل عادتهای غذایی، سبک آشپزی، نحوهی پوشش، خرید و… .
مردم اگر آگاهی پیدا کنند کارهای بسیاری میتوان در این زمینه انجام داد، کاهش پسماند موضوع کمتر شناخته شدهای در کشور ما است، گروههای محیط زیستی بر روی کاهش پسماند کارهایی انجام دادند اما در زمینه اجتناب از تولید زباله ما نیاز به فرهنگسازی و آموزش بیشتری داریم. اگر شهروندان بدانند رعایت این اصول از بُعد اقتصادی چه منافعی برای آنان دربردارد و از لحاظ روحی و رهایی از کالازدگی چه میزان میتواند به آنان کمک کند، حتماً به رعایت این موضوع علاقه نشان میدهند.
مردم اگر بدانند که تبدیل شدن به یک فرد پسماند صفری علاوه بر کمک به شرایط اقتصادی خانوادهها، چه تاثیر مثبتی در حفظ محیط زیست و منابع خواهد داشت حتما به رعایت اصول سبک پسماند صفر علاقهمند خواهند شد.
پوشاک الیاف طبیعی تن درست ، پیشرو در مسیر آشتی با طبیعت ؛ گزارش عملکرد تن درست در این زمینه را میتوانید در لینک زیر دنبال کنید
حجم پسماند تولیدی دنیا موجبات تغییرات اقلیمی شده و درصدی از مبحث گرمایش زمین به دلیل این پسماندها است. چون پسماندها گاز تولید میکنند، در نتیجه آب و خاک میکنند.
با کاهش پسماند، شاهد حذف شیرآبههای ناشی از آن و جوندگان موذی از شهرها خواهیم بود. در حال حاضر با معضل شیرآبهها در شمال کشور مواجه هستیم که وارد رودخانهها شده و علاوه بر آلودگی آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی و زمینهای کشاورز را نیز آلوده میکنند. خطهی شمال کشور کمربند سرطان کشور است و یک دلیل آن همین موضوع است و حتی ماهی که قبلاً در رودخانههای آن منطقه وجود داشته، اکنون به خاطر وجود این شیرآبهها دیگر وجود ندارد. همهی این موارد اثرات زیست محیطی ناشی از پسماندها است. در حالی که در کشور نیز دفن و امحاء اصولی پسماند نداریم. مخصوصاً در برخی مناطق همانند شمال کشور که با مشکل فضا نیز روبهرو هستند و جای مناسبی برای دفن اصولی پسماند نیز وجود ندارد.
مردم اگر به این پویش بپیوندند و کاهش پسماند داشته باشند، حتی میتوانند برای خود درآمدزایی کند. به عنوان مثال، اگر پسماند خود را کمپوست کنیم، میتوانیم با آن زمینهای کشاورزی را کود دهیم و در این هزینهها نیز میتواند صرفهجویی ایجاد شود.
تنها در کشور ما به پسماند طلای کثیف میگویند. در هیچ کجای دنیا این اصطلاح به کار برده نمیشود! برای کشورهایی که زباله زیاد تولید میکنند کارشناسان تنها از واژه اسراف و عدمآگاهی استفاده میکنند.
راه درست این است که از تولید زباله اجتناب شود. خود بازیافت بسیار آلودگی دارد ضمن اینکه صنعت بازیافت علاوه بر مصرف انرژی بالا، آلودگی و پساپ زیادی به همراه دارد. برای بستهبندی شویندهها، مواد غذایی و… که پس از مصرف تبدیل به زباله میشوند؛ آب، مواد معدنی، انرژی و… صرف شده است، در حالت خوب آن اگر بازیافت شوند تبدیل به یک کالای با کیفیت پایینتر میشوند، این فرآیندی است که نه تنها سود ندارد بلکه کلاً ضرر اقتصادی متوجه آن است.
از نظر اقتصادی و حفظ محیط زیست، کار درست آن است که اصولاً زباله تولید نشود و این برمیگردد به مباحث سرمایهداری کلان. اصولاً در اقتصاد پایدار اینکه فکر کنیم همه منابع تنها برای ما است و هر چقدر خواستیم مصرف کنیم، تفکر اشتباهی است. این نگاه ایراد دارد و به همهی این دلایل، اجتناب اولین اصل پویش پسماند صفر است در این پویش معتقدیم بستهبندی برای همه موادی که روزانه مورد احتیاجمان است، نیاز نیست.
هر سبک زندگی و مکتبی قیدوبندهایی، باید و نباید و قوانینی دارد. باید ببینیم ما به ازای این ممنوعیتها چه چیز به دست میآوریم، انتخاب سبک زندگی پسماند صفر، چون موجب میشود که کمتر مصرف کنیم و دنبال کالا نباشیم یعنی نگاه و نگرشمان استفاده حداقلی از منابع طبیعی و از خودگذشتگی به نفع محیط زیست است، در نهایت باعث رضایت و خشنودی فرد میگردد. در این نوع سبک زندگی پایبندیم کالاهایی که نیاز نداریم، نخریم. با انتخاب این نوع سبک زندگی تنوعطلبی انسان بسیار کاهش پیدا میکند و منجر به آن میشود که به مصنوعات اقتصاد مبتنی بر سرمایهداری دیگر تمایل پیدا نکند و نوعی احساس آزادی به ارمغان میآورد و وقت زیادی که برای خرید و تماشای آخرین مُد روز صرف میکردی دیگر وجود ندارد و وقتت آزادتر شده و کلی در هزینه و وقتت صرفجویی شده است و این پول و زمان، صرف تجربههای جدید در زندگی خواهد شد.
درست است که این نوع سبک زندگی انسان را دچار محدودیتهای انتخابی میکند اما شخص آنها را از دل و جان میپذیرد. چون گام به گام همراه با آن آموختی و جزو زندگی و تفکرت میشود و احساس غنا و آزادی به تو میبخشد و حتی میتواند تو را به اصل آفرینش و مباحث فلسفی نیز نزدیک کند.